علم درفرش دستباف وسيله يا هدف ؟

علم درفرش دستباف وسيله يا هدف ؟

به بهانه برگزاري دومين سمينار مركز ملي تحقيقات فرش دستباف

در اولين سمينار ملي تحقيقات فرش دستباف كه در حدود سه سال پيش توسط مركز تحقيقات فرش دستباف برگزار شد .يكي از انتقادات وارده بر آن كاربردي نبودن بسياري از مسائل مطرح شده بود كه عملا يز در طول سالهاي گذشته اثري از كاربرد انها جائي ديده نشد ويا حداقل مورد قضاوت عمومي قرار نگرفت .

در سمينار ي كه درسال جاري توسط مركز ملي فرش ايران برگزار گرديد مساله ياد شده شكل عيني بارزتري يافت وبه ويژه با حضور مشخص وچشم گير افرداي اكادميسين ونمايندگان مراكزعلمي به عنوان ارائه دهندگان مقالات ويا گردانندگان پانلها معرفي شدند.درگذشته  تصور مي شد كه مساله علمي كردن وسپردن فرش دستباف مهندسان نساجي  (دانشگاه اميركبير) براي حل مسائل آن از اعتقادات وابتكارات رئيس پيشين مرگر تحقيقات فرش دستباف است ولي به نظر مي رسد كه هنوز عليرغم رفتنايشان اين تفكر درخشان همچنان جاي پاي قدرتمندي در مركزملي فرش  دارد. . ابتدا بايد روشن سازم كه دراينجا خداي ناكرده نه هدف كاستن ازشان فارغ التحصيلان دانشگاهي به ويژه دانشگاه امير كبيراست كه از شايسته ترين مهندسان اين سرزمينند وصاحب اين قلم يكي از كمترين وابستگان اين مركز والاي علمي است ونه هدف نفي علم وتحقيقات واقدامات دلسوزانه كساني است كه به نوعي سعي در كمك به فرش ايران دارند .

اما دراينجا يك مساله بنام فرش دستباف ايران وجود دارد كه آن توليدي ويا كالائي  ويا هنري است كه چه درمعناي صوري ولغوي وچه درمفهوم دروني ومحتوائي اشاره به پديده اي مي كند كه به وسيله دست گرم زنده وبا احساس ومتصل به ذهن وانديشه نه فقط در بافت كه درطرح ورنگ وساير ويژگيها بهو وجود مي آيد واين مصداق هويت وكيفيت مشخصي است كه اين توليد را از كالاهاي صنعتي ونيمه صنعتي نظير موكت وفرش ماشيني وغيره متمايز مي سازد.

دربرابر شايد نه توانيم تعريف كوتاه وكاملا مشخصي از علم ارائه دهيم ولي صرف نظر از جنبه هاي تخريبي كه ممكنست به دليل سوئ استفاده از علوم پديد امده باشد آن چه مسلم است علم مجموعهاي از دانشها ويا اطلاعات عموما گرفته شده از تجربيات بشري است كه اورا دردستيابي  به بهترين روشها براي استفاده ازامكانات پيراموني و بهبود شرايطزندگي  ياري مي دهد.

اين تعريف را مي توان بردركلي ترين ويا جزئي ترين مسائل مربوط به زندگي تعميم دادوبه عبارت روشن تر علم وسيله اي براي درك روشهاي درست است ولو آن روشها تجربي وبشري باشد نه ان كه علم هدفي باشد كه براي رسيدن به آن زندگي وارزشهاي زيباي طبيعي آنرا نابود كنيم.

سخن را كوتاه كنم ، روشن است كه هدف ما فرش دستباف است سئوال آن است كه هدف ازعلم ويا علمي كردن( كه دراينجا وبراساس آن چه دنبال كنندگان اين نظريه خود به صورتهاي مختلف بيان كرده اند صنعتي كردن فرش دستباف ) هدف نهائي است ويا اين كه  استفاده از علم ومباني علمي بايد درخدمت بهبود كيفيت حيات وبقاي اين كالا قرار گيرد آن چنان كه باكمك علم درتمادنيا بناهاي تاريخي را حفظ     مي كنند اثاررامبراند را حفظ مي كنند ميراثهاي هنري وفرهنگي خودرا حفظ مي كنند .

اگر چنين است وقتي ما مفهومي به نام فرش دستباف دريم كه شرط حضور انسان دليل درتمام مراحل لي پيدايش آن به صورت عيني وعلمي ثابت شده است چرا با سماجت ولجاج سعي درجايگزين كردن ابزارو روشهاي صنعتي به جاي روشهاي تجربه شده مي شود؟

براي جلوگيري از به درازا شدن گفتار به چند مطلب اشاره مي كنيم .

  1. خوشبختانه وظاهرا درمورد كاربرد مواد اوليه اي نظير پشم طبيعي ايراني ويا پنبه طبيعي ويا ابريشم ظاهرا شهرت نه چندان مطلوب الياف شناخته شده مصنوعي مانع ازآن شده كه اين الياف جايگزينهاي مناسبي براي استفاده درفرش دستباف پيشنهاد شوند . هرچند نگاه صنعتي براي توليد فرش ارزان مصرف نه فقط انها كه انواع الياف نامرغوب ديگررا مجاز وعملي كرده است .
  2. تجربيات چندين صد ويا چندين هزار ساله ايرانيان دررنگرزي كه بسياري از مباني علمي نه تها تائي كنده انها بلكه درادامه راه انا بوده است نشان داده كه ايرانيان دربه دست آوردن رنگهاي به غايت زيبا ومناسب وپايدار وبه ميزان مورد نياز درجهان يگانه .پيشرو بوده اند واينرا نه فقط پژوهشگران هنر فر بلكه  هزاران قطعه فرش زيبا وبي نظير ويك تاريخ سراسر افتخار آميز رنگرزي بما مي گويد پس حالا چطورشده است كه بايد به رنگرزان خود روشهاي لابراتوري زيررا بياموزيم

الف – بررسي ومقايسه خصوصيات رنگ پذيري فيزيكي ومكانيكي ….با آنزيم ساويناز وكربنات سديم

ب – بررسي اثر حلالهاي آلي بر حلاليت مواد رنگزاي طبيعي

پ- چاپ مستقيم پشم با رناس

ت- بررسي طيف وثبات رنگي برگ گردو اثر مواد ديسپرس كننده برقدرت رنگي مواد

ث – بهينه سازي رنگ پذيري به روش تاگوچي

وودرحدود 20 عنوان آزمايشگاهي وصنعتي ديگر

  1. تجربيات چندين صد ويا چندين هزار ساله ايرانيان دررنگرزي كه منابع علمي وهزاران نمونه عالي به دست آمده مويد آن است ،نشان داده كه دراين تجربيات ايرانيان به بهترين بهره وري دراستفاده از تعداد محدودي رنگ ( رناي – قرمز دانه – اسپرك –پوست گردو وپوست انار –گندل وچند رنگ شناخته شده محلي ديگر ) دست يافته امد بنا براين

الف – چن سال ديگر وچه اندازه هزينه ديگر بايد صرف شود تا ثابت شود كه مشكل فرش دستباف يافتن فلان گياه گمنام در سر فلان كوه نيست ودر هيچ زماني وهيچگاه سود آور بودن – ميزان رنگ دهي وميزان ثبات وميزان بهره دهي ويا اصولاطرحهاي مختلفي كه تحت عنوان عصاره گيري با هزينه هاي فراوان روي گياهان مختلفي نظير گل سرخ -جلبك – ومثلا زعفران (كه فقط توجه به قيمت وكميابي آن ميتواند هرگونه امكان بهره دهي را بي معني سازد )وغيره ا نجام شده نتوانسته است حتي به مرز يكي از رنگهاي سنتي شناخته شده درفرش نزديك شود.ضمن آن كه بسياري از مواد رنگزاي مورد ادعا نه فراوان ونه  دردسترسند .

ب- به طور كلي نمود عيني وعملي  درمورد فرش دستباف كه ضرورت  آزمايشي” نظيراندازه گيري غلظت رناس به كمك طيف مشتقي به روش پيك تا پيك ”  پيش آورده است كدام است ؟

دربخش بافت وتكميل به جز مطلب تعئين تنش وكرنش كه حداقل به صورت آزمايشگاهي ( ولو به صورت انتزاعي )نتايج كاربرد الياف دباغي ونامرغوب وگره هاي جفتي را در فرش نشان مي دهد مطالب عمده اي ديده نمي شود( مي شد درباره شرايط كار وكارگاههاي بافت وتكميل ويا آسيب شناسي روشهاي ضد ارزشي كه دراين كارگاهها ديده مي شود بحثهاي تاثير گذارتري داشت ) . مقاله برايند شور فرشهاي صادراتي ( عليرغم احترام به نويسنه آن ) كه نوعي مهر تائيد بركاري مخرب وضد ارزش در فرش است قابل توجه است .

با گذر از بخش مربوط به نقش وطرح با اندك اغماضي بهترين بخش اين سمينار است وبي شك بايد آن را

مديون عظمت وارزش والا وبالقوه طراحي فرش ايران دانست كه هنوز عليرغم آسيبهاي سنگيني كه برآن وارد آورده شده حوزه ي بسيار گسترده وغني را جلوي روي محققان قرار مي دهد.

درمورد بخش مسائل اجتماعي ومديريت عليرغم اي ن كه عناوي طرح شده مطالبي مناسب وشايسته بررسي به نظر مي رسد درجلسا ت ارائه مقالات حضور نداشتم اميد وارم كه روزي توفيق تحليل درمورد انها دست دهد.

بخش اقتصادي وبازرگاني كه ظاهرا بزرگترين دغدغه مسئولان برگزاري سمينار بوده است بنا به تصديق غالب حاضران مطالبي به شدت تكنيكي وبي ارتباط با فرش بود كه درباره انها بايد گفت عمدتا ناشي از برداشتهاي كاذب وغيرمنطقي كساني است كه  تفاوتي بين  فرش دستباف  ودمپائي پلاستيكي ووسائل آشپز خانه قائل نيستند ومساله بازار وسليقه مشتري وفروشهاي اينترنتي ( كه بنا به گفته ي يكي از حاضران چگونه مي توان كالائي با ابعاد فرهنگي نظير فرش ايران را به خريداران فرضي اينترنتي معرفي كرد ).

چنا عمده مي كنند كه گوئي فرش دستباف هيچ مشكل ديگري دربخش توليد مواد اوليه نقشه كاروكارگر وفرهنگ وهنر نيازهاي خدماتي ديگر ندارد .دراين بخش به مقاله اي كه تلويحا  فرش را مانع توسعه كشاورزي دانسته و پيشنهاد كرده است كه با  كمكهاي تكنوژيك وبالا بردن سطح كشاورزي مي توان از تقاضا براي قاليبافي كاست توجه  شود.

درخاتمه لايد گفت نفي ارزشهاي سنتي افراد روشها وسنتهائي كه طي سالها وقرون متمادي با زحمات وتلاشهاي خود درزمينه هنرسنتي فرش چتر افتخار بر بالاي سرما برافراشتند به بهانه علمي كردن واستفاده ازمسندنشيني كساني كه گاه حتي ميزان دلبستگي انها به اين هنر مشكوك است در هنر وزيني نظير فرش دستباف كار درستي نيست وعملا هر برنامه اي ازاين دست را بي اعتبار مي سازد .فقط با يادآوري  رفتار تحقير اميز برخي از اعضاي پانلهانسبت به معترضين به علت نامربط بودن مقالات واين كه حتي بيانيه اي كه توسط آقاي ميري صاحب نظر برجسته تنظيم شده بود حذف شد وجوايز بعضا به برخي از انتزاعي ترين يا تكنيكي ترين مقالات تعلق گرفت مطلب را به پايان مي برم .

پیمایش به بالا