شناسنامه فرش دستباف

شناسنامه فرش دستباف

« خداوند حال قومی را تغییر نمیدهد مگر آنکه خود بخواهند » این نوعی نقل به معنی از کلام خداوند است. فرش دستباف ایران دیری است که در چنگال بیماریهای مختلفی گرفتار است که ظاهراً دارویی برای درمان آن وجود ندارد یا اگر وجود دارد اراده ای نیست که آنرا برای بهبود این بیمار دردمند به کار گیرد.

شکی وجود ندارد که تقریباً همگان به واقعیت این بیماری واقفند و حتی آنان که سالیان متمادی علل و موجبات بیماری فرش ایران را نفی کرده و یا دلایل واهی دیگری را موجب آن دانسته اند امروز باور دارند که این کالای با ارزش و کهن ایرانی به شدت آسیب دیده است.

به این ترتیب این سوال مطرح می شود که با وجود شناخت این درماندگی فرش ایران و ویروسها و آلودگی هایی که آن را ضعیف کرده است، چرا نه تنها تصمیم عاجلی برای سلامت آن گرفته نمی شود، بلکه عملاً نیز در مقابل برخی اقدامات مقاومت می شود.

بهرحال طی این سالها نشان داده شد که فرش ایران علیرغم تمهیدات و تسهیلاتی که به صورتهای مختلف برای آن در نظر گرفته می شود، عملاً از نظر صادرات نه تنها رشدی در پی نداشت بلکه دچار افت بیشتری نیز گردید . این کاستی به معنای آن است که مسأله فرش ایران مسأله بسیار عمیق تر و ریشه دارتر از مسائلی نظیر رقابت و ذوق و سلیقه و ارزان بودن و غیره است.

با یک بررسی اجمالی در مورد فرشهای مناطق مختلف تولید فرش به آسانی می توان آسیبها و عیوب بسیاری از فرشها را شناخت، همچنان که بعضاً تا مرز 80% -90% از کیفیت فرش را مورد تخریب قرار داده اند مسأله جفتی بافی در تمام خراسان برخی استانهای مرکزی – بی گره بافی در کرمان- استفاده از پشمهای دباغی در مناطق کرمانشاه و همدان و نیشابور و غیره استفاده از الیاف پلی استر و ویسکوز در فرشهای تبریز و اردبیل و غیره چند چین یک پود در خراسان و بسیاری مناطقی که فرش دو پود داشته اند و رنگهای بی ثبات و نامرغوب و نقوش تکراری و کپی از نقوش مناطق غیربومی، همگی مسایلی است که به گستردگی در غالب فرشهای تولیدی در ایران دیده می شود.

در میان هنرهای ایرانی نزدیک ترین هنر و یا ساختار به لحاظ مراحل و هدف غایی تولید معماری است، براحتی می توان تصور کرد که اگر در یک بنای معماری غیر از اهمیت نقشه اولیه مثلاً در هر ردیف به جای هر دو آجر  یک آجر قرار گیرد ( کاستن از گره ها ) و یا گذاردن خشت به جای آجر و حذف ساروج میان ان را را به حداقل برسانیم (چند چین یک پود ) ستونهای باربر و پایه های ساختمان را ضعیف کنیم ( استفاده از تارهای پلی استر ) و در نهایت نیز رنگ و نمای ساختمان را نامناسب و کم ارزش انتخاب کنیم ( البته رنگ در فرش از ارزش بیشتری برخوردار است) بر سر آن بنا چه خواهد آمد و چه کسی می تواند آن بنا را یک ساخته ی زیبا و ماندگار تلقی کند.بنابراین حتی تصور اینکه  کسانی نیازهای اصلی معماری و یا در واقع فرش را که در بالا بدان اشاره شد، اهمیت نداده و یا نسبت به آن با تساهل برخورد کنند، امری فاجعه آمیز است. پیشاپیش معلوم است که این خانه از پای بست ویران است و کما اینکه در فرش هر روزه بیشتر شاهد بی اعتبار شدن هر چه بیشتر نام و شهرت ایران هستیم. شاید بیراه نباشد که ادعا کنیم هیچیک از دوستداران و عاشقان فرش ایران بیش از این خواهان انفعال و سرافکندگی این کالای با ارزش ملی در بازارهای جهانی نیستند و تردید نیست که هستند افراد بیشماری که آرزوی نجات فرش دستباف از این شرایط را دارند.

اما بالاخره راه رهایی از این گرفتاری چیست؟

تجربه نشان داده که اصولاً کار فرش در ایران سازمان یافته و جمعی نیست ، تشکیلات و سازمانی که برنامه ریزی – آینده نگری و در موقعیتی مانند امروز که فرش ایران به دلیل انواع گرفتاریها رو به سقوط و انفعالی فزاینده دارد توان چاره جویی داشته باشد وجود ندارد.

به طور طبیعی معمولاً بخش خصوصی از دخالت بخش دولتی در اقتصاد و از جمله در تولید و تجارت فرش دستباف چندان رضایت ندارد، به خصوص آنکه طی ده های گذشته دخالت دولت در فرش دستباف که قاعدتاً می توانست مسیری ارشادی و هدایتی را تعقیب کند به نوعی رقابت کشید که نتایج ناخوشایندی نیز به بار آورد.

اما واقعیت دیگر آن است که دستگاه دولتی با دستگاه گسترده و امکانات قابل توجهی که در اختیار دارد می تواند در موارد بسیار از جمله برنامه ریزی – ارشاد و الگو سازی و به خصوص در شرایط بحرانی فعلی به کمک بخش خصوصی برآید.

از پیش گفته های فوق می توان نتیجه گرفت

1- حضور  فرش ایران در حال حاضر در بازارهای جهانی دچار با نوعی آسیب فزاینده زیان های اقتصادی همراه می باشد.

2- عمده ترین دلیل انفعال فرش ایران نوعی نگاه سودجویانه غیرعقلایی و غیرعلمی به فرش دستباف است که نهایتاً منجر به فرستادن کالایی به بازارهای دنیا می شود که به علت عدم توجه به ارزشهای شناخته شده فرش دستباف که پایداری( کیفیت) و زیبایی و تنوع از مشخصه های آن است، تولید فرش دستباف را در چرخه ی یک بحران هویتی فرو انداخته و دوستداران این فرش زیبا را در سراسر جهان از آن روی گردان کرده است.

3-در چنین شرایطی همانطور که گفته شد بعلت عدم وجود توانایی و یا اراده ی بخش خصوصی برای حل این بحران باید که دولت و یا مسئولان مراکز مدیریت فرش به اعمال مدیریت در زمینه ارشاد و هدایت و در صورت نیاز کنترل بپردازند.

مراکز مدیریت دولتی می تواند به صورتهای مختلف و در مراحل تولید به حمایت،ارشاد،تشویق تولیدکنندگان بپردازد که بحث در مورد تمامی آنها موضوع این مقاله نیست و در اینجا تنها به موضوع شناسنامه که تبدیل به موضوعی حساسیت برانگیز شده است خواهیم پرداخت.

اول آنکه بدانیم شناسنامه فرش دستباف چیست؟

شناسنامه فرش دستباف از سالیان بسیار پیش از این که هنوز میزان تقلبات و بد بافیها،آشفتگی و بی هویتی نقوش فرش بدین پایه هراس انگیز نرسیده بود، مطرح شد و نهایت آنکه شناسنامه کیفی در موسسه استاندارد طی دهه پنجاه تدوین گردید.

از مشخصات این شناسنامه (بدون توجه به جزئیات) آن است که استفاده از مواد اولیه سالم و مرغوب ( پشم و پنبه و ابریشم) در تار و پود و پرز و ثبات رنگهای مصرفی و تعداد و نوع گره تاکید دارد.

این شناسنامه که هدفی جز رعایت مشخصات و به عبارت بهتر توضیح مشخصاتی حداقل را برای فرش خواستار است، از همان آغاز مورد مخالفت تولیدکنندگان قرار گرفته و در برابر کاربرد آن مقاومت شد.

یک بررسی اجمالی درباره این موضوع نشان می دهد که مخالفان شناسنامه فرش در دو گروه قرار دارند

1- کسانی که بهرحال در تولید و یا فروش و یا صدور فرشهای فاقد کیفیت و فرشهایی که اعتبار و آبروی فرش ایران را در بازارهای دنیا برده اند، نقش مستقیم داشته و تولید فرشهای بی کیفیت و به ظاهر کم قیمت را به سود خود می دانند، در حالی که تداوم وضعیت موجود عملاً باعث زیان افزاینده تمام گروههای تولید کننده فرش اعم از تولیدکنندگان خوب و تولیدکنندگان سودجو و سایر گروههای وابسته به فرش شده است.

2- افراد ، گروهها و یا نهادهایی که بعضاً دلسوز و نگران سرنوشت فرش دستباف نیز می باشند ولی استفاده از شناسنامه را به دلیل هزینه های احتمالی مالی- افزایش مشکلات گمرکی و سوء استفاده های احتمالی مشکل دیگری در مورد فرش دستباف می دانند به خصوص که تجربه عجولانه و بیهوده ای با اجبار کردن  نوعی شناسنامه غیر کیفی و غیر مفید که در سالهای گذشته شکل گرفت، پشت سر صادرکنندگان است.

طبیعی است که فکر کنیم تولیدکنندگان خوب و مسئول و متعهد نباید هراسی از کاربرد شناسنامه فرش دستباف داشته باشند، به خصوص آنکه کاربرد شناسنامه اعتبار و تضمینی بر کیفیت و هویت فرش دستباف است که شاید بتوان با بازگشت به آن علاقه و اعتماد آسیب دیده خریدارانی را که سالیان متمادی فرش ایران را عاشقانه درست داشته اند بازگردانید.

اما باید دید که راه حل تسهیل کاربرد شناسنامه فرش که مهر و تضمینی بر بخشی از هویت ملی ماست چیست؟

 

شماره هفتم تیرماه 1385- مجله نقش و فرش

با یک بررسی اجمالی در مورد فرشهای مناطق مختلف تولید فرش به آسانی می توان آسیبها و عیوب بسیاری از فرشها را شناخت، همچنان که بعضاً تا مرز 80% -90% از کیفیت فرش را مورد تخریب قرار داده اند مسأله جفتی بافی در تمام خراسان برخی استانهای مرکزی – بی گره بافی در کرمان- استفاده از پشمهای دباغی در مناطق کرمانشاه و همدان و نیشابور و غیره استفاده از الیاف پلی استر و ویسکوز در فرشهای تبریز و اردبیل و غیره چند چین یک پود در خراسان و بسیاری مناطقی که فرش دو پود داشته اند و رنگهای بی ثبات و نامرغوب و نقوش تکراری و کپی از نقوش مناطق غیربومی، همگی مسایلی است که به گستردگی در غالب فرشهای تولیدی در ایران دیده می شود.

یک بررسی اجمالی درباره این موضوع نشان می دهد که مخالفان شناسنامه فرش در دو گروه قرار دارند

1- کسانی که بهرحال در تولید و یا فروش و یا صدور فرشهای فاقد کیفیت و فرشهایی که اعتبار و آبروی فرش ایران را در بازارهای دنیا برده اند، نقش مستقیم داشته و تولید فرشهای بی کیفیت و به ظاهر کم قیمت را به سود خود می دانند، در حالی که تداوم وضعیت موجود عملاً باعث زیان افزاینده تمام گروههای تولید کننده فرش اعم از تولیدکنندگان خوب و تولیدکنندگان سودجو و سایر گروههای وابسته به فرش شده است.

2- افراد ، گروهها و یا نهادهایی که بعضاً دلسوز و نگران سرنوشت فرش دستباف نیز می باشند ولی استفاده از شناسنامه را به دلیل هزینه های احتمالی مالی- افزایش مشکلات گمرکی و سوء استفاده های احتمالی مشکل دیگری در مورد فرش دستباف می دانند به خصوص که تجربه عجولانه و بیهوده ای با اجبار کردن  نوعی شناسنامه غیر کیفی و غیر مفید که در سالهای گذشته شکل گرفت، پشت سر صادرکنندگان است.

پیمایش به بالا